روزی لقمان به پسرش گفت: امروز به تو سه پند می دهم تا کامروا شوی .
اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری، دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی و سوم این که در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی. پسر لقمان گفت: ای پدر! ما یک خانواده ی بسیار فقیر هستیم. چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد: اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غدای جهان را می دهد، اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است و اگر با مردم دوستی کنی, در قلب آن ها جای می گیری آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست
اول این که سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری، دوم این که در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی و سوم این که در بهترین کاخ ها و خانه های جهان زندگی کنی. پسر لقمان گفت: ای پدر! ما یک خانواده ی بسیار فقیر هستیم. چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟
لقمان جواب داد: اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که می خوری طعم بهترین غدای جهان را می دهد، اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است و اگر با مردم دوستی کنی, در قلب آن ها جای می گیری آن وقت بهترین خانه های جهان مال توست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام گلم
خوش اومدی
هر چه می خواهد دل تنگت بگو